حمام کردن خوشگلکم
از وقتی به دنیا اومدی مامان جونت میبردتت حموم نمیدونی چه لذتی داشت پشت در حموم تماشا کردنت..عین جوجه ی خیس شده میموندی گاها گریه میکردی گاها هم اونقدر ساکت بودی که تعجب میکردیم.برا اولین بار ٣٠ خرداد خودم بردمت حموم...تبسمم نمیدونی چقدر قشنگ بود حموم کردن با تو.میخواستم همونجا خیس خیس قلوپی بخورمت.الان که ٦ تیره تا حالا سه بار بردمت حموم.دومین بار اول تیر بود که برا حنا گذاشتن برده بودمت.اخه اول تابستون حنا میزارن تا نی نی گل من مریض نشه.اینم پاهای حناییت.... سومین بارم که حمومت بردم دیروز بود یعنی 5 تیر بعد حمومم چنان فرفری میشی که نگو. بعدشم اونقدر ناز میگیری میخوابی انگار صدساله نخوابیدی.قربونت بشم من الهی. ...
نویسنده :
مامان مهسا
10:21