تبسمتبسم، تا این لحظه: 12 سال و 23 روز سن داره

تبسم زندگیمون

باش وبا بودنت به من اذن نفس کشیدن بده...

1391/6/26 10:34
نویسنده : مامان مهسا
284 بازدید
اشتراک گذاری

.

به کدامین زبان بگویم وبا کدامین حکمه ها برسانم حرف دلم را تا درک کنی مثل من...به راستی که ممکن نیست ...تا لب به سخن میگشایم حکمه هایم سجده میکنند جلوی پایم...مبادا با ساختن جملاتی محدود جلوه شود احساساتم....چگونه میشود انی را توصیف کرد که لبریز از عشق است بین چشمانم ونگاه معصومانه ات...وان لحظه ای که به امید تک پناه گاهت انگشتم را با ان دستان کوچکت می فشاری...چگونه میشود حرکات مزگانت را در کلمه ها گنجاند...و ان همه زیبایی را  که بین هر تار مویت نهفته است...با چه زبانی میشود از تو گفت از تو که به زندگیم معنا داده ای ومرا غرق اقیانوس چشمانت کرده ای...به راستی که حکمه هایم از ناتوانی به التماس از من برخواسته اند ومن دگر کم می اورم دخترکم...والتماس من از تو...."تبسمم باش وبا بودنت اذن نفس کشیدن را ارزانیم کن"....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

سودا
26 شهریور 91 13:37
سلام مهسا جان خوبی تبسم خاله خوبه
مهسا جونم به جرات می تونم بگم بین مامانا بهترین وبلاگ و داری ساده ترین و با خلوص ترین وبلاگ

چند وقته به خاطر فوت برادرشوهرم و بچه شون تو تصادف نبودم من 28 مرداد فهمیدم که مامان شدم اومدم بهت خبر بدم مطمئنم خیلی خوشحال میشی برام دعا کن این هفته دکتر قراره سونو کنه ببینه قلب نی نی میزنه یا نه با اون دل بزرگت برام دعا کن ممنونم

بخاطر برادر شوهرت وبچش خیلی ناراحت شدم.خدا بیامرزتشون.اما بخاطر نی نی نازی که اومده تو دلت خییییییییییییییییییلی خوشحال شدم.خدا برات حفظش کنه تا حس ناب مادر بودنو بچشی.

آیدین و مامانیش
28 شهریور 91 7:46
مهسا جون خیلی قشنگ می نویسی تبریک می گم
خوش به حال تبسم با ابن مامان هنرمندش


شما لطف دارید عزیزم.