تبسمتبسم، تا این لحظه: 12 سال و 9 روز سن داره

تبسم زندگیمون

شیرین زبونیات...

1392/7/2 13:38
نویسنده : مامان مهسا
652 بازدید
اشتراک گذاری

واقعا چه لذتی داره مادر بودن....تا کسی مادر نشه ولحظه به لحظه ی این لذتو نچشه عمرا بتونه درک کنه با گفتن اینو و اون....خدا قسمت همه بکنه...

اینبار نمیخوام زیاد بنویسم....فقط میخوام بگم بلا شدی...حرف میزنی وخیلی چیزارو میگی هر چند بیشتر من میفهمم چی میگی...بعدشم پی پی .جیشتو هم کامل میگی...ولی هنوز از پوشک نگرفتمت اخه هنوز کوچیکی.نمیتونم اعتماد کنم.هر چند بیشتر اوقات پوشکتو تمیز تمیز میندازم بیرون.عشق ماتیک ولاکی...کلا گاهی کارایی میکنی که میگم ای خدا من میخوام خود کشی کنم...این همه لذت وشیرینی انگار برام زیادیه.خدا کمش نکنه.خدا تو رو برامون زیاد نبینه.وقتی اون دهنتو غنچه میکنی ومیگی عشقم...وقتی سرتو میزاری رو شونتو میگی ...ماما بی زحم   مر...یعنی بی زحمت بده....یا وقتی خودتو بر ام لوس میکنی وانگشتتو میاری میگی...ماما اجازه ناندیس....یعنی اجازه ساندیس(ما به می می میگیم ساندیس)...دیگه میخوام بخورمت...قورتت بدم...شکرت خدایا بخاطر شیرین زبونیش...بخاطر مهربونیش...معسومیتش...زندگی ونفس بودنش...شکر خدایا...شکر....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)