بهشت زیر پای مادران است

روز به روز قد میکشی بزرگ میشی.هر روز با یه کار جدیدت نفس کشیدنو برام شیرین میکنی.واااااااااااااااااای که چه لذتی داره همه جای خونه رو گشت میزنی خودت میشینی  غلت میزنی.وقتی میبینم هر روز داری رشد میکنی وبزرگ میشی جون میگیرم...تازه میشم....تا لبخندتو نثارم میکنی پاک میشم بچه میشم...کاش مثل اون منی که تو چشماته پاک بودم بی گناه بودم...واااای دخترم تو منو چقدر زیبا میبینی ...من تو چشمات چقدر زیبام...میگن بهشت زیر پای مادران است....چه زیبا گفته اند...نه بخاطر زحمت کشیدنها...نه بخاطر خانه نشینی ها ...نه بخاطر پرستاری شبانه روزی...نه بخاطر مواظبت هر لحظه وهر ان....اینها را مادران ما هم کرده اند برای ما وما هم میکنیم برای فرزندانمان....و اما چه زیبا گفت ان که گفت بهشت زیر پای مادران است...اری من هر روز بهشت را با تو تجربه میکنم....وقتی کنج خانه نشستی و با خودت بازی میکنی...وقتی غرق در چشمانم میشوی و تبسمی نثارم میکنی.وقتی گریه هایت را در اغوشم ارام میدهی...وقتی شگفت زده به دستانت...پاهایت ویا هر چیز دیگر نگاه میکنی...وقتی دستانم را میگیری وبلند میشوی ومن تکیه گاهت میشوم...وقتی...وقتی...وقتی حتی نفس میکشی من بهشت را تجربه میکنم  هر روز هر لحظه...هر ان....من مطمینم بهشتی فراتر از مادری به وجود نیامده...نخواهد امد...خدایا بخاطر بهشتی شدنم سپاس...سپاس سپاس...